هر زبانی که سعهی نفوذ آن زیاد باشد، طبیعی است که با خود فرهنگی را حمل میکند. کاری که امروز دولتهای استعمارگر و سلطه طلب میخواهند با خرجهای زیاد و با اعمال نفوذهای فراوان در دنیا انجام دهند، زبان فارسی آن کار را با نفوذ طبیعی خودش کرده است. نمیشود باور کرد که نفوذ زبان فارسی به خاطر قدرت سیاسی کشور فارسی زبان است. آن روزی که زبان فارسی در هند زبان رسمی بود، پادشاهان مغولی هند و تیموریها اگر از سلاطین صفویه در ایران مقتدرتر نبودند، قدرت کمتری نداشتند. اورنگ زیب از معاصر خودش در ایران به مراتب قویتر بود؛ یعنی یک کشور بسیار ثروتمند در اختیارش بود؛ از لحاظ سیاسی قوی بود و تقریبا بر تمام منطقهی شرق آسیا نیز مسلط بود اما زبان آن مردم، زبان فارسی بود. نمیشود گفت زبان فارسی را که خود این سلاطین و خانوادهها و دیوانها و زنان و رعیتشان با شوق و ذوق میپذیرفتند، به خاطر این میپذیرفتند که مثلا کشور ایران و حکومت صفوی یا حکومت نادری روی آن ها نفوذ داشتند؛ نخیر، مسئلهی نفوذ سیاسی نیست، باید در چیز دیگری جستجو کرد. هیچ وقت ایران در دولت عثمانی نفوذ نداشته، که زبان فارسی را نفوذ سیاسی ما به آن جا ببرد؛ خودشان دولت مقتدری بودند؛ همیشه هم با کشور ایران در حال جنگ و درگیری بودند. اتفاقا دورانی که زبان فارسی درترکیه نفوذ داشته، تقریبا همان دوران صفویه است که در خود ایران زبان فارسی خیلی اوجی نداشته است. شعرای خوب ما در آن دوران فرار میکردند و از ایران میرفتند اما ما میبینیم که در کشور عثمانی آن روز، زبان فارسی، زبان دیوانی و زبان شعری و زبان علمی و ادبی است؛ پس ناشی از نفوذ سیاسی نیست؛ یعنی نمیتوان گمان کرد که علت گسترش زبان فارسی، نفوذ سياسي دولت فارسی ایران بوده است. علاوه بر این، خیلی از سلاطین ایران اصلا فارس نبودند. غزنویان و سلجوقیان شاید زبان فارسی را درست هم نمیفهمیدند. خود صفویه و قاجاریه هیچ کدام فارسی زبان نبودند؛ اینها با فارسی خیلی انس و خویشاوندی نداشتند. بنابراین علت نفوذ زبان فارسی در چیز دیگری است؛ شاید یک مقدار در ذات این زبان است؛ یعنی ترکیب و شیوایی ویژه و آهنگی که این زبان دارد.
منبع: بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای اعضای فرهنگستان زبان فارسی؛ ۲۷/ ۱۱/ ۱۳۷۰
به نقل از کتاب امین زبان و ادب پارسی به کوشش: دکتر محمدحسن مقیسه
فارسیبان خبر