فاطمه دارابی: قلم شیوا، پخته و دلچسب استاد علیحسین تابان در این مصاحبه، تداعیگر کلاسهای درس ادبیات او در دانشگاه است. کلاسهایی که شیرینی کلام استاد، آن را به بهترین لحظات برای همه تبدیل میکرد.
علیحسین تابان از جمله دبیران و استادان به یاد ماندنی در رشته زبان ادبیات فارسی در خرم آباد است.
او از تحصیل کردههای رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه اصفهان است که در طول تحصیل به سبب تلاش و علاقه وافرش همواره توانسته موفقیتهای زیادی را کسب کند.
در ادامه چند کلامی با استاد وارد گفتوگو میشویم.
-لطفاً از خودتان بگویید؟
من علیحسین تابان، به روایت شناسنامه که از واقعیت آن مطمئن نیستم در روز دهم شهریورماه ۱۳۲۶ در یک خانواده پرجمعیت، پدر، مادر، هشت برادر و یک خواهر به دنیا آمدم.
-در چه مدارس و دانشگاههای تحصیل کردید؟
دوره ابتدایی را در دبستانهای نظامی و شاهپور خرمآباد و دورهی متوسطه را در دبیرستانهای امیرکبیر و بهار همان شهر گذراندم. با وجود اینکه در دروس ریاضی توانایی زیادی داشتم اما به سبب آن که در آن روزگار، رشتهی ریاضی از دبیران کارآمد چندانی برخوردار نبود، در رشته ادبی به تحصیل ادامه دادم.
در خرداد ۱۳۴۷ در رشتهی ادبی که امتحانات دوره متوسطه سراسری بود با رتبهی اول در سطح استان دیپلم ادبی گرفتم و پاییز همان سال در سه دانشگاه تهران، اصفهان و شیراز که آزمونهای جداگانهای داشتند و در رشتههای حقوق قضایی، ادبیات فارسی و زبان انگلیسی شرکت نموده و توفیق حاصل شد. سرانجام دانشگاه اصفهان را به سبب علاقهمندی بسیار به زبان و ادبیات فارسی برگزیدم.
اتفاقا توفیق حاصل شد که در دانشکده ادبیات آن دانشگاه (اصفهان) در کتابخانهی عظیم آن به صورت قراردادی استخدام شدم. سرانجام در تیرماه ۱۳۵۱ فارغالتحصیل شدم و به خدمت نظام وظیفه رفتم. قرار شد بعد از گذراندن دوران کوتاه آموزش نظامی که در شهر شیراز بود، بقیه خدمت نظامی را در دانشکده ادبیات سپری کنم که به علت پارهای گرفتاریها به خرمآباد اعزام شدم و در دادگستری و ثبت اسناد که آن زمان در یک ساختمان در جنب شهرداری مرکزی قرار داشت بقیهی خدمت سربازی را به اتمام رساندم.
با وجودی که دادگستری آن زمان نیاز مبرم به کارمند تحصیل کرده داشت اما به دلیل علاقهمندی، به استخدام آموزش و پرورش درآمدم. در سال ۱۳۶۵ به دانشگاه آزاد خرمآباد به تدریس پرداختم و سال ۱۳۶۷ در تهران موفق به اخذ مدرک فوق لیسانس شدم و به عضویت هیئت علمی آن درآمدم. در آن اوضاع تا مدتی بنده تنها عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد خرم آباد بودم. سپس مدتها در دانشگاه لرستان، آزاد بروجرد، علوم پزشکی لرستان، علامه طباطبایی، دانشگاه سوره، دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه آیتاله کمالوند، دانشکده حضرت فاطمه زهرا(س)، دانشکده شهید مدنی، دانشکده پرستاری، دانشگاه جامع لرستان، دانشگاه علمی کاربردی و پیام نور و برخی مراکز علمی دیگر تدریس داشتم.
-چند سال سابقه تدریس دارید؟
روی هم رفته مدت چهل و هشت سال سابقه تدریس را در روزنگار عمر خویش ثبت نمودم.
بعدها چون دیگر تلاشگران عرصه آموزش بازنشسته شدم.
- چرا رشته ادبیات فارسی را برای ادامه تحصیل انتخاب کردید؟
علت انتخاب رشته ادبیات علاقهمندی و آشنایی با هویت و دیرینه شناسی زبان و فرهنگ ایرانی بود. از آن روی که در دانشگاه اصفهان، ما به زبانهای کهن پارسی باستان و خط میخی، زبان اوستا و خط دین دبیره، زبان پهلوی و خط آن آشنا شده و در این راه توفیقهایی حاصل شد.
-از خاطرات دوران تحصیل، چیزی به یاد دارید؟
دوران تدریس سرشار از بسیاری خاطرات تلخ و شیرین است آنهم با افت و خیزهای متنوع، در دانشگاه لرستان، در رشته ادبیات فارسی، دانشجویان سرآمدی داشتم که برخی از آنها به درجات علمی و شغلی مناسبی رسیدند و بیشترشان دکترای ادبیات گرفتهاند.
روزی یکی از دانشجویان دختر که اهل ترکمن صحرا بود، قرار شد که شرح احوال و آثار یکی از شعرا را در جلوی کلاس برای دیگر دانشجویان توضیح دهد. اسم وی شکوفه بود.
خانم شکوفه، به مدت یک ساعت بدون هیچگونه مکث و لکنتی به زبان انگلیسی با بیان قوی و توانمندی زیاد، شرح احوال و آثار شاعر را بیان کرد، که موجب حیرت و شگفتی و ناباوری دیگر دانشجویان شد این امر باعث شد که بسیاری از دانشجویان تحت این پدیده زیبنده قرار گرفتند؛ در حالی که در میان دانشجویان گریز از یادگیری زبان انگلیسی موج میزد.
از خاطرات تلخ که کم نیستند، درگذشت باور نکردنی چندین تن از دانشجویان در هنگام تحصیل به علل مختلف بود، که هرگز از یاد نخواهند رفت و بیان آنها بسی غمگنانه و ناخوشایند است.
- از دبیران و معلمان دوران تحصیل چه کسی بیش از بقیه بر شما تاثیر گذاشت؟
در دوره ابتدایی از میان همه معلمهای خوبی که داشتم دو تن از آنان هنوز که هنوز است در ذهن من یادگاری از اسوههای مقدس هستند. یکی از آنها مرحوم آقا رحمتی از الشترهای اصیل(اسم کوچک وی آقا)بود مردی متدین، وارسته، صبور، دوست داشتنی، مهربان و دلسوز بود که رفتارش با شاگردان پدیده تلخ فرار از مدرسه، که آن زمان بین بعضی شاگردان مرسوم بود را تبدیل به قرار در مدرسه کرد. خداوند او را بیامرزد که وجودش بسی تاثیرگذار بود.
دیگری معلمی جوان و خوش اخلاقی از دیار اصفهان، که نامش حسین نجفآبادی بود.
آقای نجفآبادی با لهجه شیرین اصفهانی تکلم میکرد، بسیار دقیق النظر، خوش فکر و ادبآموز، بسیار دوست داشتنی بود.
من بسیار تلاش کردم که ردی از او بیابم اما هرگز موفق نشدم. اگر در قید حیات است خداوند نگهبانش باد و اگر چنین نیست خدای سبحان او را بیامرزد.
از دبیران دبیرستان، افرادی هم چون آقای وصال شیرازی و محمدحسین مولوی که هر دو اهل فارس بودند، آقای غلامرضا زرینچیان اهل مشهد، آقای سیروس شکیب فیلسوف بزرگ از اراک، آقای هوشنگ جباری که بعدها به دانشگاه جندیشاپور(شهید چمران) راه یافت و آقای صالحی شهیدی از قزوین از برگزیدهترین دبیرانی بودند که در بالا بردن سطح علمی شاگردان نقش بسزایی داشتند و از ژرفای جان به لطف کریمانه هر یک از آنان تا ابد مدیونم. از میان استادان دوره دانشگاه بنده از وجود استادانی برخوردار بودم که وجودشان تا ابد بر درگاه دانشگاهها ماندگار خواهد ماند که عموما همه از این سرای فانی رخت بربستهاند از جمله دکترمحمدجواد شریعت، دکترحمید فرزام، دکتر خسرو فرشیدورد، دکتر سیدضیاالدین سجادی، دکترسیدحسن سادات ناصری، دکتر حسین بحرالعلوم، دکتراسماعیل حاکمی، دکترفرهاد آبادانی(زرتشتی بودکه زبانهای کهن ایرانی را با صلابت تمام به ما میآموخت)، دکترغلامعلی کریمیکرمانشاهی، پوراندخت شجیعی(اولین بانویی که در ایران مدرک دکترای ادبیات فارسی)و …. تمامی این استادانی که برشمردم از دنیا رفتهاند. از زندگان که خداوند حفظ شان کند دکترجلیل تجلیل، دکترجلیل دوستخواه و دکترعلی شیخالاسلامی عارف بزرگ که به لطف حق تعالی هنوز بر کرسی آموزش نشستهاند. هر یک از این بزرگان به نوعی در شکلگیری فکر و اندیشه و ایجاد تواناییهای من و دیگر دوستان تاثیری بیوسعت گذاشتهاند.
-لطفا در مورد کتابهایی که نوشتهاید توضیح دهید؟
در ایام تدریس من قصد نوشتن هیچ کتابی نداشتم با تشویق
بسیاری از دانشجویان و اشارات برخی از استادان ادبیات که نام بعضی از آنها را در پیش درآمد کتاب عروض در شعر فارسی نگاشتهام و وادار به نوشتن هفت اثر شدم. فارسی عمومی با همکاری دو تن از استادان و شش کتاب دیگر به نام قافیه در شعر فارسی، عروض در شعر فارسی، ردیف در شعر فارسی، زبانشناسی، دستور زبان فارسی بر پایه مطالعات زبانشناسی، دستور زبان تاریخی(پارسی، پهلوی و دری) که شش کتاب اخیر بر پایه تجربیات تدریس و دوره طولانی مطالعات و پژوهشهای خود نگاشتهام. در کتاب دستور زبان فارسی تمام نظام دستوری گذشته را در هم ریختم و با نگرشی نو آن را نوشتم که مقبول طبع استادان ادب شد. مطمئن هستم روزی نظام دستوری از دبیرستان تا دانشگاه برخوردار از این نوع سبک نگارش دستوری خواهد شد.
- نظرتان درباره نویسندگان جوان این دوره چیست قصد نوشتن کتاب جدیدی را ندارید؟
گرچه متاسفانه فانوس علوم ادبی رو به افول است اما هنوز کورسویی در بین خواهندگان و اهل ادب وجود دارد.
من در مقدمه کتاب ردیف در شعر فارسی نوشتهام دوره مطالعه کتاب اندک اندک به سوی ضعف و ناتوانی در حرکت است و دیگر کسی چندان رغبتی به مطالعه ندارد و از این رو من نیز قصد نوشتن هیچ اثری را ندارم.
امروزه رسانههای تصویری و سینمایی جایگاه مطالعات دیداری و نوشتاری را گرفته است. نویسندگان جوان امروزی با وجود ذوق و شوقمندی و استعداد وافری که دارند از آن جایی که هنوز در گزینش یک سبک خاص طریقی نیافتند نوشتههایشان در کمسبکی یا در همسبکی سرگردان است. اینان نمیتوانند پیرو سبک نگارش گذشتگان باشند.
چون سبک نویسندگان پیش از انقلاب از یاس اجتماعی، بدبینی و نوعی از اعتراض برخوردار بود.
سبک نگارش امروز باید جهشی، حرکتمند و پویا باشد که رسیدن به آن آرمان زمان زیادی را میطلبد .
-آینده ادبیات ایران را چگونه پیش بینی می کنید؟
ادبیات و زبان فارسی، با دیرینه موفقی که دارد باید آن چنان تقویت شود که این اعتبار جهانی خود را تا دنیا دنیاست حفظ کند زیرا از برکت وجود نویسندگان، شعرا و فلاسفه و دانشمندانی که داشتهایم آوازه فرهنگ و ادب ایرانی جهانی شده است.
از آن جمله شهرت حافظ شیرازی تا سواحل دریای چین و شهرت خیام نیشابوری در سراسر اروپا و دورتر از آن تا آمریکای لاتین راه یافته است.
نباید گذاشت این افتخارات فرهنگی در غبار فراموشی زمان پوشیده بماند. تالیف آثار ادبی و علمی ارزشمند میتواند این حیثیت فرهنگی، علمی، ادبی را دوام، قوام و ماندگاری ببخشد.
-نظرتان درباره نویسندگان لرستانی چیست؟
خوشبختانه در این روزگار اکثر اهل ذوق لرستان در حوزهی نگارشهای ادبی از کثرت چشمگیری برخوردار است پیش از این لفظ نویسنده بر شخص رماننویس و داستاننویس نهاده میشد اما امروز منظور از نویسنده هر آن کسی است که در حوزه شعر و نثر و پژوهشهای علمی و غیره قلم میزند همین است که میبینیم پیش از انقلاب تعداد نویسندگان و پژوهشگران بومی از تعداد انگشتان فراتر نمیرفت اما امروزه بسیاری از اندیشمندان و متفکران بومی دست به قلم شده و آثار ارزشمندی را نگاشتهاند البته در این راستا نویسندگانی که در ایلشناسی تبارشناسی و قومشناسی آثاری را خلق نمودهاند کم نیستند این نوع آثار خود نوعی رقابت در امر پژوهشهای بومی است من حدود ۲۶۰ کتاب از آثار نویسندگان ادبی را ویرایش کردهام بیتردید یک سوم این آثار در حوزهی قومگرایی و بازشناخت تبارهای قومی و ایلی بوده است.
-جایگاه ادبیات فارسی در نظام آموزشی کشور قابل قبول است؟
مطلبی که امروز اندکی مرا آزرده کرده است جایگاه ادبیات در نظام آموزشی است روزگاری ادبیات در نظام آموزشی در سطح عالی مطرح میشد بهترین نویسندگان کشور کسانی بودند که در دوران تحصیل و در دبیرستانها زیباترین انشاها را مینوشتند اما امروزه درس نگارش در چند واژه کلیشهای «چگونه بنویسیم» و «چگونه مینویسیم» خلاصه شده است، این امر خط بطلانی بر شغلها و ذوقهای جوانان کشیده است.
دیگر جوانان تحصیل کرده بدین شیوه نمیتوانند نیروی تخیل و ذوق ادبی و احساس خود را متجلی کنند. زندهیاد جلال آلاحمد نویسنده توانای بیبدیل معاصر میگفت من از انشا نویسی دورهی متوسطه خود را محک زدم. آن روزی که بر آن شدم داستانی هم چون دید و بازدید را بنویسم بیش از ده بار آن را مینوشتم، میخواندم، متوجه میشدم در یک نوشتهام احساس ضعیف است و در یک نوشته قدرت تخیل، کمرنگ و.... است و یک نوشتهام در همه ابعاد داستاننویسی کامل نمیبود به گذشتن و رها کردن و دور انداختن آن ادامه میدادم. آیا امروزه کسی این گونه میتواند به رسالت نوشتن اهمیت بدهد؟! این کمال در پختگی نگارش، از همت نویسنده و از انشا نویسی دوران دبیرستان نشات میگیرد.
-وظیفه هریک از ما برای حفظ زبان فارسی چیست؟
ایران زمین سرزمینی است با اقوام، زبانها، گویشها، لهجهها و تنوع آداب و رسوم مختلف و این از شاخصههای زیبای فرهنگ و قومیت ایران ماست.
برما وظیفه است که هم لهجهها، زبانها و گویشهای، بومی
را حفظ کنیم و هم در پاسداری از زبان فارسی که برجسته ترین پایگاه قومی فرهنگیماست همت واسع کنیم.
زبان فارسی امروز در آخرین سالهای دوران حکمرانی پارتها، گزیدهای از یکصد و بیست زبان قومی است. به همین دلیل همه اقوام ایرانی در گوشه و کنار این سرزمین پهناور در نگاهبانی از این زبان واحد بهخوبی همت کردند چون واژههایی از زبان محلی و بومی خود را در آن مییافتند.
همیشه گسترش ادبیات است، که از زبان یک قوم و یک سرزمین نگاهبانی میکند.
زبان و ادبیات دو همزادند که بدون یکدیگر نمیتوانند سلامت و پایداری داشته باشند.
بنابراین وظیفه هر ایرانی، ارج نهادن به زبان و ادبیات فارسی است که این امری خطیر، جاودانه و ماندگار است.
-حرف آخر؟
حرف آخر این است که شهروندان، تحصیل کردهها و حتی افراد عادی دانشگاه نرفته در هر شغل و لباسی که هستند با دیده احترام و بزرگداشت به قامت زبان فارسی و پهنه ادبیات عامیانه و ادبیات کلاسیک و ادبیات برون مرزی بنگرند و گویشهای خود را حقیر نشمارند.
گفتوگو: فاطمه دارابی
فارسیبان خبر