فروغ فرخزاد، از شاعران معاصر، پانزدهم دی‌ماه ۱۳۱۳ در تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در سال ۱۳۲۵ در مدرسۀ سروش و دورۀ اوّل تحصیلات متوسطه را در سال ۱۳۲۸ در دبیرستان خسروخاور به پایان رساند.

در سال ۱۳۲۹، به‌رغم مخالفت خانواده، با نوۀ خالۀ مادرش، پرویز شاپور، کارمند دارایی اهواز، که یازده سال از او بزرگ‌تر بود ازدواج کرد و با او به اهواز رفت و از او فرزندی به دنیا آورد. ولی ازدواج او در سال ۱۳۳۴ به طلاق انجامید و پدر، مطابق قانون، حضانت فرزند را به عهده گرفت و فروغ از دیدار فرزند منع شد.

فروغ سرودن شعر را از سال‌های نوجوانی آغاز کرد و نخستین شعرهایش از سال ۱۳۳۰ در نشریات ادبی زمان، به‌ویژه مجلۀ روشنفکر و سپید و سیاه، به چاپ رسید و عکس‌العمل‌های مثبت و منفی تندی به دنبال داشت. نخستین مجموعۀ شعر او، به نام اسیر، نخست در سال ۱۳۳۱، و سپس در سال ۱۳۳۴ انتشار یافت.

دومین مجموعۀ شعر او، دیوار، که به پرویز شاپور اهدا شده است، در بهار ۱۳۳۵ به چاپ رسید و با استقبال فراوان روبه‌رو شد. در تابستان همان سال فرخزاد به ایتالیا سفر کرد و مدتی با الکس آقایان در کار دوبله کردن فیلم‌های ایتالیایی به زبان فارسی همکاری کرد. از ایتالیا به آلمان رفت و با همکاری برادرش، امیر مسعود، منتخبی از شعرهای بیست و نه شاعر آلمانی را به فارسی برگرداند، که در سال ۱۳۷۹در مجموعه‌ای به نام مرگ من روزی، به چاپ رسید. عصیان، سومین مجموعۀ شعر او در سال ۱۳۳۷ منتشر شد.

فروغ در سال ۱۳۳۷ به هنر سینما روی آورد و با ابراهیم گلستان در نوشتن گفتار یک فیلم و تدوین مستندی شش قسمتی به نام «چشم‌انداز» همکاری کرد. سفر او در سال ۱۳۴۱ به جذام‌خانۀ باباداغی در تبریز، به سفارش جمعیت کمک به جذامیان، به تدوین فیلم مستندی به نام «خانه سیاه است» انجامید که در سال ۱۳۴۲ برندۀ جایزۀ بهترین فیلم مستند فستیوال بین‌المللی فیلم‌های کوتاه اوبرهاوزن شد.

انتشار تولدی دیگر، چهارمین مجموعه شعر فروغ فرخزاد در سال ۱۳۴۳ که «ظهور شاعری سرآمد و صاحب سبک را مژده می‌داد» تأثیری عمیق در جامعۀ ادبی و شاعران و نویسندگان آن دهه و دهه‌های بعد برجای نهاد. فرخزاد سرانجام در ساعت چهارونیم روز دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۴۵ در تصادفی هنگام رانندگی جان سپرد و دو روز بعد با حضور جمع کثیری از اهل ادب در گورستان ظهیرالدولۀ تجریش به خاک سپرده شد.

اکثر محققان دوران کوتاه شعرسرایی فرخزاد را، با فاصله‌ای در حدود شش سال، در دو مرحلۀ متمایز از هم و پیوسته به‌هم بررسی کرده‌اند، و او را شاعری دانسته‌اند با یک چهره و دو نیمرخ: نیمرخ اول در آینه‌ای کوچک در خانه‌ای محدود، و نیمرخ دوم در آینه‌ای بزرگ، جهانی و نامحدود، آینه‌ای که در آن دیگر نه چهرۀ یک زن خاص، بلکه سیمای انسان در کلیت و تمامیت آن منعکس است.

بسیاری از واژه‌ها و ترکیبات تک‌معنایی، که در سه مجموعۀ اول با بسامد بالا تکرار می‌شوند، در دو مجموعۀ آخر یا به پله‌های پایین‌تر نزول می‌کنند و یا مثل واژۀ «گناه» حالت بسامدی خود را به کلی از دست می‌دهند.

فرخزاد در تولدی دیگر و ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد، از زن معترضی که بر خطی مستقیم در محیطی بسته و محدود حرکت می‌کند برمی‌گذرد، از زبان زنی سخن می‌گوید که متعین در زمان و مکان خاصی نیست و به نگرشی هنری به تمامیت زندگی و جهان دست می‌یابد.

وجه بارز جایگاه فرخزاد در ادب معاصر ایران در نمایش یا جسارت در بیان حالتی خاص نیست، کسانی دیگر در نمایش از او پیش‌تر بوده و هستند، در منعکس کردن صدایی زنانه است در فضای مردانه‌ای که ساختارهای اجتماعی و سیاسی قدرت به شعر کلاسیک فارسی تحمیل کرده است و برگرفتن همزمان حجاب رمز و راز از چهرۀ زن و مرد در شعر فارسی، در ارائۀ چهره‌ای تازه است از چهرۀ همیشه یکسان معشوق در شعر غنایی فارسی، و دستیابی به دستور زبان متفاوتی در بیان عواطف انسانی.

فرخزاد شناخته‌شده‌ترین شاعر معاصر ایرانی در کشورهای انگلیسی زبان است و شعر او ترجمه‌پذیرترین و ترجمه‌شده‌ترین شعر معاصر فارسی به زبان‌های خارجی است. ترجمه‌های متعددی از اشعار او به زبان‌های انگلیسی، فرانسه، آلمانی و زبان‌های دیگر در دست است.

 

برگرفته از مقالۀ فروغ فرخزاد، نوشتۀ حورا یاوری، دانشنامۀ زبان و ادب فارسی، به سرپرستی اسماعیل سعادت، ج ۴، صص ۷۹۹-۸۰۳.

کد خبر : 783

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوی توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمی شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید