فردوسی‌شناخت (۱۶)

 فرانَک، مادر فریدون، را باید از زنان زندگی‌ساز شاهنامه دانست. او توانست تا شانزده‌سالگی فرزندش را از چنگال خونریز ضحاک نگاهبانی کند و به او یاری رساند تا کار ضحاک را بسازد و پس از هزارسال پادشاهی ایران را بازستاند. کار فرانک با پیروزی فریدون و بر تخت نشستنش تمام نشد، بلکه با شروع پادشاهی فریدون مسئولیت تازه‌ای پیدا کرد.
▫️برپایه روایت فردوسی، چون خبر به فرانک می‌رسد که فریدون پیروزمند بر تخت نشسته است، خود را برای مسئولیت‌های تازه آماده می‌کند:
پس آگاهی آمد ز فرخ‌ پسر
به مادر که فرزند شد تاجور
نیایش‌کنان شد سر و تن بشست
به پیش جهان‌داور آمد نخست
همی آفرین خواند بر کردگار
بر آن شادمان گردش روزگار
(فریدون، ب ۱۵، ۱۶ و ۱۸)

نخستین کار فرانک سپاس و نیایش خدای جهان‌داور است؛ خدایی که ایرانیان در همیشه تاریخ چنان به یکتایی و یگانگی ستايش می‌کرده‌اند که اگر آنها را نخستین یکتاپرستان عالَم بدانیم بی‌راه نیست.
پس از سپاس و نیایش، فرانک نیازمندان را در‌می‌یابد تا سپاسگزار عملی داده‌های خداوند باشد؛ نیازمندانی که بر اثر بیداد درازدامن ضحاک به خاکساری نشسته‌اند یا در همراهی قیام کاوه و فریدون جان و مال خود را فدای میهن کرده و آسیب دیده بودند:
از آن پس هرآنکس که بودش نیاز
همی‌داشت روز بد خویش راز
نهانش نوا کرد و کس را نگفت
همی راز او داشت اندر نهفت
(۱۹ و ۲۰)

▫️اینجا دو تدبیر حکیمانه در زبان فردوسی جاری است؛
یکی) توجه به نیازمندان آبرومند که نیاز خود را پنهان کرده و بر زبان نمی‌آورند،
دیگر) یاری رساندن پنهانی به آنها زیرا آبروی نیازمند به‌مراتب بیشتر و ارزشمندتر از آن چیزی است که به او داده می‌شود و نباید به آبرویش در برابر با داده‌ای ناچیز آسیب زد.
و این رفتار حکیمانه از آموزه‌های دینی ایرانیان   است که بر زبان فردوسی آمده است، آموزه‌هایی که از زردشت تا پیامبر اسلام (ص) بدان سفارش شده است.
▫️کار دیگر فرانک سپردن گنج‌هایی است که از پدران فریدون به امانت پیش او بود؛ گنج‌هایی که متعلق به مردم و کشور بود و باید برای سربلندی و پیشرفت ایران خرج می‌شد؛ گنج‌هایی که فرانک با درست‌کاری و امانت‌داری حتی در روزهای سختِ پنهان‌شدن و جنگ و گریز بدان دست نزده بود و آن زمان به‌کار آمد؛ ثروتی که باید در زمان خود و برای رفاه مردم خرج می‌شد:
از آن پس همه گنج آراسته
فراز آوردنده‌ش نهان خواسته
گشاده در گنج را گاه دید
درم‌ خوار شد چون پسر شاه دید
(۲۵ و ۲۷).


محمدجعفر محمدزاده

کد خبر : 797

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوی توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمی شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید